محل تبلیغات شما

روزنوشته های من



موضوعم که انتخاب شد از همان ابتدایش می دانستم پست اولش چه خواهد بود . کنترلی که اگر دست ما بیفتد ، کنترل کردن از همیشه آسان تر می شود . عادت . کار های زیادی در زندگی براساس عادت ها پیش می روند . خیلی فرایند های ذهنی و زمانبری که فکر می کنیم کاملا به خواست و اراده خودمان بوده است هم قصه مشابهی دارد . جریان چیست ؟ جریانش جریان .
مدتی قبل این وبلاگ را تفننی برای خودم راه انداختم ، دست آخر بیش تر از سه تا پست درش نوشته نشد . خب کار های تفننی اکثرا این گونه هستند . با رویای " تا ابدیت طوری که آن را ازل پندارند " شروع می شود ، با " حالا بگذارش برای فردا " ادامه پیدا می کند و با " بیخیالش " تمام می شود . من وبلاگ نویسی را به قصد حرفه ای کار کردن ، سرگرمی یا برای نوشتن درد و دل های آه و ناله دارِ اشک ریزان شروع نکرده ام و همچین قصدی نداشته و نخواهم داشت .
شاید به زبان نیاوریم اما معمولا همه ما قبل از خواب یا در طی روز حداقل یک بار این جمله را از ذهن عبور می دهیم که امروز روز خوبی داشتم اما ، امیدوارم فردا بهتر باشه » جمله آن قدر ساده است که فکر نکنم حتی اقلیتی هم درباره اش فکر بکند . پس خواستم این جمله را برای خودم تشریح بکنم ، آیا معنا واقعی این جمله ، واقعا همین قدر سطحی ست ؟

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها